در گذرگاه زمان...
خبر آمدنت، میرود باغ به باغ، میرود شهر به شهر، مردمان یمن و مصر وتونس، مردمان لیبی، مردمان بحرین،سوریه، همه عالم به تمنای تو بر خاسته اند، لحظه ی آمدنت نزدیک است. شور و حالی بر پاست

 

نجف

آهسته قدم به حرم مولا علی (ع) میذاری... انگار بعد مدت ها دوری، پا گذاشتی خونه ی خودت، تو آغوش امن پدر...

انقدر غرق آرامشی که اصلا گذر زمانو حس نمی کنی. اصلا انگار دنیا وایساده و یه دستی تو رو تو آغوشش گرفته و نمیذاره هیچ گزندی بهت برسه.

نگاه به ضریح میندازی ، شکوه و عظمت و جلالش مال پدر همه ی اماماس. بزرگیشو با تموم وجود حس میکنی. اصلا نمیدونی چی بخوای چی دعا کنی چی بخونی. حتی اگر اشکی هم ریخته میشه از آرامشه. بابا اصلا خودِ بهشته. کعبه با اون همه عظمتش این آرامشو نداشت. انقدر تو آرامش فرو میری که حتی صدای زائرای دیگه رو هم نمیشنوی. مثل خواب شیرین یه نوزاد.

انگار که چرخ زمون تو بهترین جا وایساده...

 

به ادامه ی مطلب مراجعه کنید



ادامه مطلب...
ارسال در تاريخ پنج شنبه 16 تير 1390برچسب:خدا, اهل بیت , اعیاد شعبانیه, توسط آوای خسته ( هانیه )

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 16 صفحه بعد